این روزا مثلا باید درس بخونم اولین امتحان 26 تیر ماه هستش و فکر و خیال های باطل نمیزاره درس بخونم . منی که چند ترم هست جزء دانشجوهای رتبه دار هستم احتمالا این ترم و گند می زنم به همه چیز .
دیروز جمعه بود و بالاخره پوریا بهم چند بار زنگ و باهام صبحت کرد خب حالم خیلی خیلی بهتره اما فکر شرکت هرمی که چه وقتی کلاه می زاره سر پوریا داره منو کلافه می کنه .
می دونید پوریا بهم چی گفت :
می خواستم تورو امتحانت بکنم ببینم تا کی می تونی طاقت بیاری ؟
آخه عشق و علاقه امتحان می خواد . تو این مدت خیلی ازار دیدم حالا این حرف پوریا اصلا از سرم بیرون نمی ره . یعنی اون تو این مدت سختیه نکشیده ؟ حالا موندم که عشق و علاقه پوریا نسبت به من چطوریه ؟ اصلا منو دوست داره ؟ اگه دوست داره چرا اینقدر تو این مدت منو ازارم داد؟ اصلا احساس پوریا نسبت به من چطوریه ؟ خیلی سردرگم شدم ... اصلا نمی تونم درس بخونم . . . درس که سهله هیچ کاری تو خونه نمی کنم و مثل آدم های مریض یه جا افتادم . . . یا خوابم یا دارم اس ام اس می نویسم واسه پوریا ... خدایا این آرزویی بود که من کرده بودم ؟ دلم می خواست خوشحال باشم و یکی داشته باشم اما ... نمی دونم چرا همیشه باید توی زندگیم باید یه ناراحتی داشته باشم ... البته زندگی من هم مثل خیلی از شماها اصلا قشنگ نیست ... شاید تک دختر باشم و تو ناز و نعمت بزرگ شده باشم ... اما اینقدر این روزها زندگی برام سخت شده که نمی دونم چطوری با ناراحتی هام بجنگم ...
سلام گلم صبحت بخیر خوبی؟جسارت نباشه چون من در سنی نیستم که تو رو نصیحت کنم ولی از من میشنوی به پسر اهمیت نده پسر وقتی بفهمه تو دوسش داری خیالش راحته و همش اذیتو به قول خودش امتحانت می کنه سعی کن برا خودت بیشتر ارزش قائل باشی تو لیاقتت بیشتر از اونیه که یه پسر بخواد آزارت بده یا تورو به فکر ببره پس اول از همه به خودت در درجه ی اول اهمیت بده بعد هر کس دیگه بزار بفهمه که تو همچینم براش خل نمیشی که هر کاری کنه اهمیت بدیو ناراحت شی.زیادم بش از احساست نگو بزار اون بیشتر بگه!!!وبلاگتو دوست دارم دوست من.
سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/shop/gh.html