این روزا واقعا دیگه حالم بده یکی دو رو روزه گرفتم ولی دیگه اصلا توان روزه گرفتن رو ندارم . البته فرقی نمی کنه با روز گرفتن چون همش گرسنه ام ...
دیگه نمی دونم به پوریا چی بگم که از اونجا بیاد بیرون ... خسته شدم از این همه تنهایی ... حاضر نیست بیاد بیرون ... اون پول براش بیشتر ازش داره ... از اولم همین طور بود ... اما خودمو زدم به خریت ... خیلی دوستش دارم ... ولی نمی دونم بهش چی بگم و چیکار کنم که از اونجا بیاد بیرون ... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟
سلام.منم دلم میگیره اما توش لونه نمی کنم.
من اومدم تو وب چون نوشته هام مجوز نمی گیریه و میخوام خونده بشن.
تنهام اما تنهایی نمیکشم.
ببین پشیمون نمیشی
http://www.rap3da3.ir/static-49.html