شب احیاء

دیشب پیش خدا بودین ؟ بهتون خوش گذشت ؟ خواسته هاتون رو گفتید ؟ ولی به این فکر کردید که بیشتر ما فقط به خدا می گیم می خوایم و اصلا فکر خواسته های خدا نیستیم ؟ فکر کنم دیشب کمتر کسی بوده که چیزی از خدا نخواسته باشه و فقط سجده شکر بجا آورده باشه . طاعات و عبادتتون قبول باشه . خدا خیلی بخشنده هست حتما به مراد دلتون می رسید . انشالله. 

 

منو پوریا هم دیشب اونجا بودیم ... پیش خدا ... پوریا تا سحر مسجد تهران بود ... نزدیک دفترشون ... منم از تو خونه تی وی رو گوش کردم ... فرقی نمی کنه با بیرون ... تو خونه آرامش بیشتری واسه دعا کردن هست ... اونجا همه بچه هاشون می یارن و سر وصداهای زیادی هست  که خلوتمون رو به هم می زنن ... وسط دعا کردن بهمون تنه می زنن و رد می شن ... نذری پخش می کنن ... خب یه جورایی کمتر میشه پیش خدا باشی ... خب مسجد هم عالم خودشو داره ... خونه خداست دیگه ... . 

پوریا حتما واسه موفقیتش تو شرکت هرمی خیلی دعا کرده و شاید هم واسه باه هم بودنمون هم دعایی کرده باشه ... منم واسش دعا کردم که اگه مشکلی براش پیش نمی یاد موفق بشه ... ولی خب کی تو شرکت هرمی موفق شده که پوریا دومی باشه ... امیدوارم هر چی از خدا خواسته بهش برسه هر چی که خواسته باشه ...

نظرات 4 + ارسال نظر
پاورلیفتر چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:15 ب.ظ http://www.lahijweb.blogsky.com

سلام !
جالب و به واقعیت نزدیک بود این دست نوشته ها !
امیدوارم برا عشقت دعا کرده باشی که از هرمی و هرمی بازی بیرون بیاد !
اینجوری به هم نزدیک تر میشید .
راستش منم زیاد موافق مراسم طولانی و مجلسی نیستم که یه ربع اولش دعا و حال و حس و یه ربع دومش پاها میخوابه و هی این پا اون پا میکنی و کسی به فکر دعا نیست و یه ربع آخرشم که همه دارن با گوشیشون ور میرن و کی کی میکنن تموم شه .
به نظرم خدا همه جا هست ... همه جا . نه فقط تو مسجد و ... و ...

هادی چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ب.ظ http://parishooni.blogsky.com/

سلام
این یادداشت شما خیلی جالب بود
من یه قسمتی از یادداشت شما رو توی وبلاگم ذکر کردم
اگه به من سر بزنین متوجه منظورم می شین
ایام به کام

آب تنی چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://abtani.persianblog.ir/

کلا ها!
ما آدم ها یاد گرفتیم کلا بگیم بده
یکی نیست بگه بهمون خب بگوببینم با این چیزهایی که تا حالا بهت دادن چی کا کردی؟

محمد رضا چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:32 ب.ظ

سلام
اگه دوست داشتید در مورد شما و عشقتون نظر بدم بگید
من احساس میکنم......!!
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد